إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • در زمان قدیم پسر بچه ای با مادرش در یکی از شهرهای ایران آن زمان زندگی می کرد، نام آن پسر بچه عبدالقادر بود، وقتی عبدالقادر به سن نه سالگی رسید مادرش تصمیم گرفت او را برای تحصیل علم و دانش به بغداد که یکی از مراکز علمی آن مان بود بفرستد.